به بند تنبانترامپ، به جوراب و زیرپوش ترامپ و به الباقی مقدسات شما غربزدهها قسم!
اعتماد به آمریکا غلط است.
ترس و انفعال در مقابل آمریکا اشتباه است.
به بند تنبانترامپ، به جوراب و زیرپوش ترامپ و به الباقی مقدسات شما غربزدهها قسم!
اعتماد به آمریکا غلط است.
ترس و انفعال در مقابل آمریکا اشتباه است.
یکی از پدیدههای عجیب این ایام، حملههای گوناگون به سعید جلیلی و رای دهندگان به او است.
انشاالله در نوشتههای آتی، دو مطلب را دنبال میکنم:
۱. سعید جلیلی، علت شکلگیری جریانهای حامیخودش نبود.
۲. تبیینهای فقهی، کلامیو فرقهای از حامیان جلیلی غلط یا ناکارآمد است و بهترین تبیین، نگاه خرده فرهنگی است.
ظاهراً پروژه براندازی نظام تمام نشده است.
شاید وقایع این ایام کمیعجیب به نظر برسد، اما اگر از منظر براندازی به آن نگاه کنید، همه چیز ساده میشود:
۱. افزایش افسارگسیخته قیمت ارز و طلا: با هدف فروپاشی اقتصادی کشور
۲. رییس جمهور و تعدادی دولتی پیر در تعطیلات: اینها ویترین کار هستند و مدیران اصلی، در پشت صحنه مشغول کارند.
۳. عدم ابلاغ قانون عفاف و حجاب و حمله به مطالبهگران قانون: کودتای سرد و سخت علیه فرهنگ اسلامی
۴. ترویج عجیب و غریب رقص، موسیقی و بیحجابی در صداوسیما: کودتای نرم علیه فرهنگ اسلامی
+ دقت کردید در رونمایی از شهر موشکی جدید سپاه، پرچم آمریکا کف زمین نبود؟!
اقتصاد دلاری در ایران محصول یک جریان خودخواه و فساد طلب است. حالا ممکنه تحت عناوین لیبرالیسم یا نئولیبرالیسم اقتصادی هم قرار بگیرد.
این جریان به شما میگه همه چیز رو آزاد بذار تا ما هر غلطی که دلمون میخواد بکنیم.
بعضی از کارخانههای بزرگ، به اسم بازار آزاد، محصولات خودشان را بیشتر از قیمت جهانی به مصرفکنندگان داخلی فروختند.
برخی از کارخانههای بزرگ با اینکه دلاری هم فروختند، اما دلارهای خارجی را وارد ایران نکردند.
خداوکیلی، جلوگیری از قاچاق فولاد و محصولات پتروشیمیراحتتره یا دلار؟!
ریشهی همهی این مشکلات در این است اکثر بخشهای مهم اقتصادی در این کشور، انحصاری است. اگر حکومت ورود نکند، انحصارگران، مردم را بیچاره میکنند.
وقتی زمزمه افزایش دلار شروع میشه، بسیاری از تولیدکنندگان دو راه دارند:
۱. توقف تولید و خرید دلار و سکه و طلا.
۲. ادامه تولید.
در حالت ادامهی تولید نیز به دلیل نوسان قیمت موارد اولیه، قیمت محصول نهایی هم نوسان و افزایش پیدا میکند به گونهای که مردم مجبور میشوند از برخی نیازهای خود دست بکشند.
در نتیجه بخشی از تولیدکنندگان، مشتری خود را ازدست میدهند و مجبور میشوند که تولید را تعطیل کنند.
از یک طرف مشتری نیست و از طرف دیگر نمیتوانند ارزان بفروشند. کالاها در انبار ذخیره میشوند. در عین حال که بازار راکد است، تورم هم رخ میدهد.
ظاهراً بازارهایی مثل تولید مسکن، پوشاک، کفش و ... در حال ورود به رکود تورمیهستند یا وارد شدهاند.
دلاری شدن تولیدات داخلی از دو جهت آسیب میزند:
۱. وقتی نرخ دلار ثابت است ولی قیمت جهانی گران میشود، قیمت اجناس داخلی بالا میرود. مثلا دارویی که قیمت جهانی آن، یک دلار بود، وقتی دو دلار میشود، قیمت ریالی آن هم دوبرابر میشود.
۲. وقتی قیمت جهانی ثابت است ولی قیمت دلار دوبرابر میشود، قیمت اجناس داخلی هم دوباره میشود. مثلا ممکن است قیمت جهانی یک دارو، یک دلار باشد و تغییر نداشته باشد، اما وقتی دلار از ۵۰ ت به ۱۰۰ میرسد، قیمت دارو دوبرابر میشود.
حالا فرض کنید هم دلار گران شود و هم قسمت جهانی:
مثلا قیمت جهانی دارو از یک دلار به دو دلار تغییر کند.
قیمت دلار هم دو برابر شود.
نتیجه این میشود که قیمت ریالی، چهار برابر میشود.
به همین سادگی، بدبخت میشیم.
بسیاری از محصولات، در داخل کشور تولید میشوند و نیازی به دلار ندارند.
عدهای با این توجیه که چون قیمت تمام شده در داخل با خارج زیاد است، باید قیمت را دلاری و گران کنیم تا قاچاق نشود.
اما مشکل: تولیدکنندگان بزرگ، دلار را هم قاچاق میکنند!
پاسخ مسئولان: چارهای نیست، بذار بکنند!
متاسفانه تشخیص بسیاری از سران مملکت این است که فقط قانون بی یال و دم و اشکم حجاب خلاف امنیت ملی است اما دلاری کردن اقتصاد و تضعیف ریال و بیچاره کردن میلیونها ایرانی خلاف امنیت ملی نیست.
(در این جنایت اقتصادی که الان در کشور جریان دارد، هم دولت مقصر است و هم مجلس.)
من منکر رادیکال شدن فضای جامعه نیستم اما دو شکل گیری دوقطبی پیرامون حجاب را بسیار بعید میدانم. دلایل:
۱. بسیاری از رسانههای مهم فارسیزبان دشمن در حالی تعطیلی یا کاهش فعالیت هستند.
۲. جنبهی تهاجمیقانون جدید نسبت به قانون قبلی به شدت کاسته شده. به طوری که برخی آن را تقریباً بیخاصیت میدانند.
۳. بیحجابی بخشی زیادی از جامعه ناشی از ساختارهای اقتصادی و فرهنگی است و به معنای وجود یک قطب گفتمانی بزرگ و ضد حجاب نیست.
۴. ابلاغ قانون موجب دو قطبی نمیشود. اگر قانون مشکلی دارد، بخشهای مشکلدار را اجرا نکنند. همانطور که قانون فعلی را سالها اجرا نکردند.
۵. تجربه طرح نور در ابتدای سال ۴۰۳ نشان داد که خبری از دو قطبی نیست.
اگر دوقطبی شدن نامحتمل است و مسئولان هم این را میدانند، چرا قانون ابلاغ و احرا نمیکنند؟!
حدس بنده این است که سران فعلی سه قوه، تقریبا هیچ دستاورد محسوس و چشمگیری برای جامعه نداشتهاند و تنها راه بقای آنان در راس قوا، حفظ همین مقبولیت اندک در بین بخشی از جمعیت بیدین و فاسد جامعه خصوصاً جریانهای سازمانیافته است. ابلاغ این قانون، به معنای پایان عمر سیاسی آنها است.
برای محاسبه یارانه پنهان، تفاوت قیمت دلاری و جهانی یک جنس رو با قیمت ریالی و داخلی محاسبه میکنند و بر سر ملت، منت میگذارند.
اما هیچ وقت نمیآیند قیمت نیرو کار و مزد کارگر را با دلار محاسبه کنند و مابهالتفاوت آن با قیمت ریالی را به عنوان یارانه کارگران به کارفرمایان اعلام کنند.
اگر درآمد ریالی است، مخارج هم باید ریالی باشد.
اگر مخارج دلاری است، درآمد هم باید دلاری باشد.
غول چراغ جادوو شورای عالی امنیت ملی!
بچه که بودیم، وقتی یک میپرسید اگر غول چراغ جادورو ببینی و سه تا آروز داشته باشی، چی میگی؟
جواب میدادیم: با هر آرزو، سه تا آرزوی دیگه میکردیم.
حالا داستان دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی هم همینه. چندتا آدم در شورای عالی امنیت ملی دور هم جمع شدن و با یک مصوبه، اختیار بینهایت مصوبه رو به دبیرخانه واگذار کردند.
خیلی شیک و مجلسی، روح مردم سالاری حکومت را خدشه دار کردند.
تعداد صفحات : -1